سلامت روانی
در حالت دلهره و نگرانی فعالیت عصبی زیاد می شود، نظم طبیعی بدن به هم می خورد، ترشح آدرنالین خون و نیز فشارخون افزایش می یابد، که در مواردی پرفشاری سابقهدار، ممکن است به ایست قلبی و مرگ منجر شود.
میگویند آنچه تعارضات بینابینی را دامن می زند، برآورده نشدن انتظارهای طرفین در ارتباطات آنان است. یعنی افراد چون از یکدیگر انتظار دارند، یا انتظارهای زیادی دارند و نمی توانند هم دیگر را اقناع کنند دچار تعارض روحی می شوند. این نابسامانی ها زمینه های عصبیت روانی را به سمت بیماری های مزمن پدید می آورد. بی گمان عدم انتظار نابخردانه از خدا و کاستن توقعات ناعادلانه از خلق خدا راه حل اساسی در سلامت روانی است.
اعتراض بر تقدیر و جهل به اسرار قضا و قدر و حکمت های الهی، نارضایی برد، جامعه و خدا را باعث می گردد و ترک اعتراض بر مقدرات الهیه در باطن و ظاهر، قولا وفعلا، صاحب مرتبه رضا در لذت و بهجت و سرور و راحتی است. نزد صاحب رضا، میان فقر و غنا و راحت و عنا و بقا و عزت و ذلت و مرض و صحت و موت و حیات و هیچ یک از اینها بر دیگری ترجیح ندارد و هیچ کدام بر دل او گران نیست. صبر بر بلاها و ناخوشایندها، و شکر بر نعمت ها از صفات رضایت مندان صدیق است و این صفات در هر انسانی موجود باشد به آرامشی دست می یابد که تألمات و تأثرات ظاهری نمی توانند بر او مستولی شوند. رضای الهی، و نیز رضایتمندی اجتماعی از آثار و نتایج صمیمیت و محبت است و می تواند مهربانی را در جهت سلامت روحی و روانی افزایش دهد.
رفاه، کار و تلاش و حب مال، انگیزه ای کفایی است، اما رفاه طلبی و زراندوزی به معنای رضایت نداشتن از شرایط حال است. پس انسان شکم پرست و مال پرست نه آسایشی دارد و نه می تواند از امکاناتی که ظاهرا وجود دارد استفاده کند، چون باری تعالی برای او مقدر نکرده است، نمونه هایی وجود دارد که ثروتمندان اظهار می دارند وقتی دندان داشتم نان نداشتم، اما امروز که نان دارم دندان (سلامت) ندارم. اکثر این افراد در غم داشتن نان و نداشتن دندان افسرده می شوند و سلامت خویش را از دست می دهند.
در حالت دلهره و نگرانی فعالیت عصبی زیاد می شود، نظم طبیعی بدن به هم می خورد، ترشح آدرنالین خون و نیز فشارخون افزایش می یابد، که در مواردی پرفشاری سابقه دار، ممکن است به ایست قلبی و مرگ منجر شود، و ضربان قلب تندتر می گردد. در افرادی که افسار روح و روان خود را به شرایط و اتفاقات کم اهمیت و رنج آور بسپارند، و ایمان خود را به مادیت دنیایشان بفروشند، تداوم اضطرابها جسم آنها را فرسایش می دهد. ساده ترین تأثیر تخریب های روانی در هاضمه پدید می آید. کینه، خشم، خوشحالی زیاد پس از شادی زیاد، اندوه زیاد نیز طبیعی است. غصه، ترس، استرس، خیال سوء وفراق در عشق و... دشمن های جهاز هاضمه هستند.
دکتر ژورف مونتاکو، نویسنده اختلالات عصب معده می گوید: «آنچه می خورند باعث زخم معده و اثنی عشر نمی گردد، بلکه آنچه شما را می خورد (خودخوری، نگرانی، تشویش) موجب پیدایی زخم معده می شود».استرس های هیجانی، رسوب چربی های غیر طبیعی را افزایش می دهده اوقات تلخی، و رژیم غذایی پرچرب، چربی خون افراد به خصوص چاق ها را زیاد می کند و باعث سفت شدن عروق عضله قلب می گردد. این امر از این نظر که هیجان و دلهره کار قلب را نامنظم می کند اهمیت زیادی دارد. غالب آنها که شب و روز در فکر اندوختن مال می باشند، ترس از کمبود (حرض) سبب ناامنی و عدم اعتماد به مصاحبین یا ترس از تنهایی می تواند عاملی باشد برای بیماری های قلبی. هوف HOFF نشان داده است که تحریکات با منشأ روحی به مرکز سیستم عصبی نباتی اثر کرده و در تأمین خون کرونرها (عروق غذادهنده عضله قلب) مؤثر است. بسیاری از ایست های قلبی نتیجه عدم دستیابی به خون کافی و اکسیژن لازم است که از تحریک های هیجانی پدید می آیند.
بسیاری از سردردها که دامنگیر جامعه امروز شده و هشتاد درصد مردم در تمام جوامع مدرن به آن مبتلایند . خصوصا سردردهای میگرنی و سردردهای یک طرفه، منشأ عصبی دارد که قسمت اعظم آنها ناشی از رضایت نداشتن از زندگی و حیات دلهره آور است. علاوه بر اینها استرس ها باعث اختلال های (غدد تیرویید - هیپوفیز - فوق کلیه) اختلال ها و آلرژی های پوستی، ضعف و سستی، لاغری - و گاه چاقی - و عدم احساس سرخوشی و احساس پیری می گردد. این مشکلات در صورت عدم کنترل، نتیجه ای جز مرگ زود رس ندارد. علی می فرماید: اندوه، نیمی از پیری است.
مداوای مشکلات روحی و تثبیت الزامات روانی شرایط ویژه ای دارد که تقویت ایمان و پرهیز از استرس ها و دل نگرانی ها در رأس این اقدام ها است. پرهیز از دلهره و نگرانی گر چه مسئله ای سخت و غامض است، او، کاستن از حجم و مقدار تشویش ها، خود، کاری مفید و امیدوارکننده است، و ثانیا، پرهیز از آشوب درونی به معنای صفرکردن جواب مسئله، و بی دردی نیست. بیدردی «فردی» در محکم درد «اجتماعی» است، و این به مثابه نداشتن احساس مسئولیت در برابر خانواده و جامعه است.
اپیکوریسم به عنوان یک مکتب باستانی پرهیز از درد و رنج و انتخاب زندگی شاد و زیست طبیعی را رمز سلامت و مداومت بقا می داند. خود «اپیکور» فیلسوف آتنی قرن چهارم قبل از میلاد می گوید: در حالی که به نان و آب روز میگذرانم، تنم از خوشی سرشار است و بر خوشی های تجمل آمیز آب دهان می اندازم، نه به دلیل خود آن خوشی ها، بلکه برای سختی هایی که در پی دارند. از نظر اپیکور: برای اینکه به شادمانی و لذت پایدار معنوی برسیم باید از زندگی به طور معتدل بهره برگیریم. وی این حالت متعادل را به یونانی «آتاراکسیا» می نامد که معنایش متانت و آرامش و خونسردی است.
اپیکور می گوید: اگر شخص طمع را از خود دور کند و در پی کامرانی و خوش گذرانی نباشد، یعنی بر نفس تسلط یابد و بدخواهی و بدگویی مردم را به چیزی نشمرد، و از مرگ و عقبات آن واهمه نداشته باشد، خاطرش آسوده خواهد بود و روزگار را همواره به خوشی خواهد گذراند. یاد مرگ خاصیتی دارد که انسان را پیوسته بر خط مستقیم عدالت و دیانت نگاه می دارد، اما در این امر تجربه عینی می گوید: آنانکه واهمه ای از مرگ ندارند، و آن را مانند دیگر واقعیت های زندگی، عادی می پندارند، سلامت و طول عمر بیشتری دارند.
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص79-73، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}